PAPNA.ir ...

کاتال تلگرام

آهسته و پیوسته مهرت به دل نشسته عزیزم /طلسم نا امیدی تو قلب ما نشسته عزیزم

نمی دانم چرا این روزها همه عجول و پر سرعت شده اند! چه کسی گفته است که همه کارها در صنعت چاپ باید سریع حل و فصل شود. بنده برای پی بردن و فهم صحت و سقم ماجرا در این زمینه تحقیقاتی انجام دادم که واقعا به اینهمه عجله و سرعت نیازهست یا نه! به این صورت که ابتدا سعی کردم در مالزی شورایی برای سیاست گذاری ، سیاست اندازی  و اگر نشد و پول مازاد بسیار بود ، با دوستان یه گروهی ، تیمی دسته ای چیزی تاسیس کنم.

نویسنده : مسعود شصتچی با الهام از استاد بزرگ مسعود مرعشی
 

نمی دانم چرا این روزها همه عجول و پر سرعت شده اند! چه کسی گفته است که همه کارها در صنعت چاپ باید سریع حل و فصل شود. بنده برای پی بردن و فهم صحت و سقم ماجرا در این زمینه تحقیقاتی انجام دادم که واقعا به اینهمه عجله و سرعت نیازهست یا نه! به این صورت که ابتدا سعی کردم در مالزی شورایی برای سیاست گذاری ، سیاست اندازی  و اگر نشد و پول مازاد بسیار بود ، با دوستان یه گروهی ، تیمی دسته ای چیزی تاسیس کنم.

 

 در گوگل سرچ کردم «تاسیس+شورای سیاست گذاری+مالزی+pdf» و راهکارها را بررسی نمودم و دیدم به راحتی هرچه تمام تر می شود با تعدای بیکار وگل و شیرنی بدست دور هم جمع کرد و صاحب شورا ،گروه ، تیم و دسته و... شد.

 

در مرحله دوم به سازمان چیز و داستانهای چاپ مراجعه کرده و از نگهبان پرسیدم که مسئول واگذاری پروژهای مختلف کجاست؟ ابتدا کمی با بهت به من نگاه کرد و سپس گفت تشریف ببرید بالا، راهروی چپ، درب آخر. اتاق را پیدا کردم وارد شدم و پس از سلام و علیک گفتم، من بیکار و الدوله هستم  میخواهم در شورایی ،گروهی  چیزی مشغول شوم و بودجه دریافت کنم! مسئول مربوطه با ابراز ناراحتی بسیار ابراز داشت که ای کاش زودتر می آمدی همین نیم ساعت پیش دو سه نفر آمدند و عضو همه چیمون شدند. ضمنا کلی نیز به بنده دلداری داد که عیبی ندارد. انشالله شورای بعدی، گروه بعدی ، تیم بعدی! ضمنا در زمان رفتن نیز گفت میخواهی شماره ات را بده موردی پیش آمد تماس می گیریم! و دایما تکرار می کرد عجله نکن عجله نکن تقریبا این را هر چهار کلمه یکبار می گفت چقدر آقاست این طفلی! میخواهم عمق مطلب را برایتان باز کنم. عضو شورا و گروه و تیم و دسته شدن تو این بخش اصلا کاری ندارد. یعنی  نه بانک زدن کاری دارد، نه هلدینگ داشتن؛ نه عضو شدن در شورا،گروه دسته تیم !

 

نمی دانم تا به حال از سازمان چیز و داستانهای چاپ قبلا وام گرفته اید که بدانید روندش چقدر آسان است. آنقدر راحت است که من پس از دریافت اولین وامم چند سال پیش هر روز به آنجا می رفتم و درخواست جدید می کردم. این نکته را خطاب به کسانی می گویم که ادعا می کنند دانه درشت ها و دوستان مدیر در زمان دولت عدالت محور چطور این میزان وام را از اینجا بدون درد و خونریزی دریافت کرده اند.

 

آنها هم به راحتی به سازمان چیز و داستانهای چاپ مراجعه کرده و درخواست وام واردات ماشین چیز داده و آن را دریافت نموده اند. اینکه این ماشین ها دست چند صدم چقدر برای دوستان آب خورده و چند به خلق الله بخت برگشته میفروختند و سال ساخت تغییر می کرد و... باید بگویم این ها مقوله جدایی است که به من و شما و هیچ بنی بشری ربطی نداشته ندارد و نخواهد داشت لطفا سوال نفرمایید با تشکر.

 

بگذریم. در ایران وقتی در پارک ها چهار تا تفنگ آبپاش را در دستت ببینند، کبری 11 و ترانسپورتر 4 را جلوی چشمانت بازسازی می کنند که درست هم هست. کسانی که با تفنگ آبپاش و داشتن ابزاری دشمن دوستانه سعی در اخلال نظم عمومی، اقدام علیه امنیت شهروندان، اجرای دستورات جرج سوروس و ژیل لاپیداس در اجلاس کپنهاگ را دارند و بدون هیچ مشکلی می چرخند، پشتشان به جایی گرم است. نه دوستانی که مدرک تحصیلی جعلی دارند طرح ترافیک و جواز میفروشند و یا دوستانی که چند میلیارد تومان بودجه  دولت را فقط و فقط برای جشن گارگران .... با بچه خواهرشان خوردند و بودجه را چندین چندبار برای پروژه هایی مثل آمایش و امسالهم هورت کشیدند.

 

درحال حاضر عضو شورا یا گروه تیم دسته بودن، ابتدایش با کمی آشنا بازی آسان است ولی ادامه دادنش سخت و زجر آور. خود من که دو بار در روز سوار مترو میشم تا سه روز بدن درد دارم. حال روایت می کنند برخی ازدوستان معاونت چیز و داستانهای هزارو یک شب چاپ طفلکی ها هرهفته یکی دوبار با هواپیما می روند ولایت یه سری می زنند و آول هفته برمی گردند سر میز و دستک دفترو شورا و گروه و تیم و دسته و دوستان عزیزتر از جانشان در این رفت و برگشت های آسمانی خم هم به مژه هایشان نمی آورند چه برسد به ابرو .

 

شما که ادعا می کنید همه چی سریع باید درست شود و برخی در سازمان چیر و داستانهای چاپ ...موش چال میکنند یک هفته سعی کنید بودجه خرج کنید،با دوستان مدیرکل سابق تنیس بزنید ، وسط هفته به شورا ،گروه ،تیم و دسته بندی خود برسید و سه روز آخرهفته را با یکی از این پروازهای نامطمئن بروید ولایت یه چند روز استراحت کنید و شنبه دوباره برگردید سرهمین کار تا ببینید که چقدررررررررررررررررر این مسئولیت پذیری سخت خفن طاقت فرسا پرمرارت جانگاه است.

 

همین است که ما می گوییم: « آهسته و پیوسته مهرت به دل نشسته عزیزم!»

 

تذکر سردبیر: لطفا از این متن برداشتی کاملا آزاد داشته باشید و با دقت دوچندان مطالعه فرمایید


نوشته شده در تاریخ ۰۲ / ۱۲ / ۱۳۹۲ در ساعت : ۴۳ : ۲۱
تعداد بازدیدها:66
 

اشتراک گذاری مطلب در شبکه های اجتماعی

نوشتن دیدگاه