PAPNA.ir ...

کاتال تلگرام

هواپیمای صنعت چاپ و ربایندگان!!!

مسعود شصتچی- با سلام و تبریک سال نو به صنعتگران دوست داشتنی چاپ و بسته بندی ایران میخواستم به عنوان عضو- ارشد انجمن پیشکسوتان-!!! طنز نویس در صنعت چاپ بهاریه ای تقدیم کنم که یهو زندگی 25 درصد افزایش قیمت انرژی پیدا کرد و از این روبهاریه تبدیل به هواریه شد که در پی می خوانید!

با الهام از آیدین سیار سریع دوست داشتنی
 

مسعود شصتچی- با سلام و تبریک سال نو به صنعتگران دوست داشتنی چاپ و بسته بندی ایران میخواستم به عنوان عضو- ارشد انجمن پیشکسوتان-!!! طنز نویس در صنعت چاپ بهاریه ای تقدیم کنم که یهو زندگی 25 درصد افزایش قیمت انرژی پیدا کرد و از این روبهاریه تبدیل به هواریه شد که در پی می خوانید!
 
 بحث رقابت های درست و نادرست درصنعت چاپ همواره قیمت خدمات این صنعت را پایین تر از حد واقعی نگه داشته و در این هاگیرواگیر یهو برق 24 درصد ، گاز20درصد آب 20 درصد و آلودگی هوا بیش از100درصد افزایش یافت و تعرفه ها هم همان نسخه باستانی مانده.
 
هرچند معمولا به صنایع بیشتر به چشم کشتی به گل نشسته نگاه می شود ، اما در اینجا هواپیمای در حال سقوط خیلی بیشتر به چاپ و چاپخانه دار می آید تا کشتی به گل نشسته. اصولا وقتی انتخابات هم در صنفی اتفاق میفته که باعث عوض شدن هیات مدیره و رییس می شود می گویند کشتی را کشتیبان دیگر آمده، نمی گویند هواپیما را خلبانی دیگر آمده.
 
 البته حق هم دارند، در آن صورت اعضای هیئت مدیره می شوند مهماندار و مسلما این زیاد برای مردم و الخصوص چاپخانه داران مشکل پسند جذابیت ندارد. حالا از این مسائل گذشته، ما دیروز در اسباب کشی دفتر کار چند تا جعبه سیاه پیدا کردیم که اصوات جالبی را در سینه ی خود نگه داشته بود! گفتیم بد نیست دور هم PLAY کنیم و بشنویم.
 
«جعبه سیاه اول»
 
(هواپیما بطور عمودی و با نهایت سرعت رو به زمین در حال حرکت است! اصلا بحث ورشکستگی در پیش نیست و این با تمام سرعت هم در پی تغییر شغلند!)
 
خلبان: آقای کمک خلبان دوستان هیات مدیره! من از شما می پرسم. ما داریم سقوط می کنیم یا تغییر شغل گروهی میدهیم؟
 
کمک خلبان و هیات مدیره(مهمانداران): قطعا تغییر شغل گروهی . اصلا هیشکی مثل شما نمی تونه باعث تغییر شغل گروهی بشه
 
خلبان: امروز وضع ما همه خوب است فقط یک مشکل در تاسیس شهرک چاپ داشتیم که آن هم با دخالت موقشنگ و اکبر بیکار و مودونومو نموگوم در حال حل وفصل است.
 
کمک خلبان و هیات مدیره(مهمانداران): صددرصد صددرصد...
 
خلبان: من خیلی خوبم ، من دیپلم دارم، موهای خوشگل دارم، مرکز تکثیر و تولید جواز کسب دارم.
 
کمک خلبان و هیات مدیره(مهمانداران):توبی نظیری، ای سبدکالاهایمان ب فدایت ، ای یارانه مان در حسابت ، با اجازه شیرت می کنیم.
 
برج مراقبت: آقایون! چیکار دارید می کنی؟! دارین سقوط می کنین ها. البته من به شخصه مخالفتی ندارم. صرفا جهت انجام وظیفه گفتم.
 
خلبان: ساکت باش، من خودم دیپلم دارم و 60ساله تو اینکارم دارم. من رد صلاحیت شدم ولی اتفاقی برام نیفتاد یهو رای آوردم . الان یک سال یسری وامانده و شکست خورده هی میگن امروز میرم فردا میرم ، اما می بینید هنوزم هستم، موهامم بلنده و نتراشیدم ،باید بدونید من بعد از دکتر دومین معجزه ی هزاره ی ...
 
(بومب)
 
بعد از سقوط هواپیما، صدای خلبان: این ظلم هم مثل ظلم های دیگه سه امتیاز داشت ولی پایدار نخواهد ماند. (رو به سرنشینان تازه تغییر شغل داده هواپیما) حالا من چاپخانه دار بدون کارگر و بیمه شما تغییر شغل داده و مرخص! ببینید کی گفتم.
 
 
«جعبه سیاه دوم»
 
صدای خلبان: من خیلی خوشحالم که شما عزیزان را امروز در این تعاونی ببخشید هواپیما می بینم . خدا را شاکرم که فرصتی فراهم شده تا با پول و سرمایه گذاری شما اعضای محترم تعاونی همگی با این هواپیما به سوی جامعه مدنی رهسپار شویم و دماغه هواپیما را به سمت تثبیت قیمت مواد اولیه صنعت چاپ از طریق این تعاونی نشانه رویم ... ئه! آقا تو کابین خلبان چیکار می کنی؟ بفرمایید بیرون ... به فرمون هواپیما چیکار داری؟ ولش کن ... بهت میگم ولش ... آخ! (چند ثانیه بعد) خب دوستان مثل این که هواپیما به دست هواپیماربایان افتاده و من از این لحظه به بعد یک تدارکاتچی بیشتر نیستم. این هواپیما دیگه به تثبیت قیمت مواد اولیه کاری نداره و همش کاغذ مقوا وارد خواهد کرد و در انبار فامیل ها تلنبار  خواهد شد و به دوستان و آشنایان  به قیمت ناچیزخواهد فروخت اینجاست که میگن هواپیماهم هواپیماهای قدیم
 
گزارش های برج مراقبت
 
هواپیمایی در آسمان دیده می شود که مسیر به سمت تثبت در پیش گرفته بود . در این راه هی سقوط می کند، نرسیده به زمین دوباره کمی اوج می گیرد انگار فقط از سقوط جلوگیری می شود. کارشناسان حوزه سلامت نوسان های این هواپیما را برای سلامتی مضر می دانند و در عوض پورسانت های معاملات را برای خلبان رباینده هواپیما سرسام آور پیش بینی کرده اند؛همچنین عدم تشخیص نوع ارز صرف شده  در واردات خود میلیونها اودلار به جیب ربایندگان سرازیر کرده. بعضی از مسافران که بر اثر تکان های شدید هواپیما وضع نامساعدی دارند و حتی از قیمت بلیط ها خریداری شده که به سهام تعاونی معروف بود بی اطلاع اند بوده وتا ادامه کار ربایندگان بی اطلاع خواهند ماند ، برخی از مهماندارهای هواپیما می خواهند تا هر چه سریعتر شیشه بالابر دستی هواپیما را از توی داشبورد خلبان به آنها تقدیم کند تا یه کم هوا بیاد تو، مهمانداران می گویند مگر پیکان است؟ سرنشینان با حالتی اعتراض آمیز می گویند:«خسیس، گدا!»
 در همین حین عده اندکی که در طول پرواز صدایشان بلند بود در هواپیما را باز می کنند و در حالی که برای مظلومیت سرنشینان گریه می کنند با چتر نجات خودشان را از هواپیما به بیرون می اندازند.

اشتراک گذاری مطلب در شبکه های اجتماعی

نوشتن دیدگاه