PAPNA.ir ...

کاتال تلگرام

وای برمن گرتو آن گم کرده ام باشی/ گزارش کامل از کنفرانسی بی کیفیت

کنفرانس ، مدیریت و کیفیت تمام شد . آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران هرچند قصد نقد از این قله بی برنامه گی و ضعف مدیریت نداشت ، اما چون دیدیم ورسالت خبری برعهده داریم ، بازگو می‏‏ کنیم تفاوت الماس و شیشه را ، که نگفتن آن ، خبر از نابینایی مان خواهد داد.

کنفرانس ، مدیریت و کیفیت تمام شد . آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران هرچند قصد نقد از این قله بی برنامه گی و ضعف مدیریت نداشت ، اما چون دیدیم ورسالت خبری برعهده داریم ، بازگو می‏‏ کنیم تفاوت الماس و شیشه را ، که نگفتن آن ، خبر از نابینایی مان خواهد داد.

هرچند هدف دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از برگزاری کنفرانس ملی مدیریت کیفیت در چاپ ،اعتلای بیش از پیش صنعت چاپ بود اما ضعف شدید برنامه ریزی و مدیریت که متوجه دبیر و گروه آن بود، مانع و سد بزرگ این راه محسوب می شود.

روز گرم و سوزان اول ، جایی که گرمای شدید عامل پراکندگی افکار حضار شده بود و بروشور کنفرانس بادبزن عمومی ، حضور معاون فرهنگی و سرپرست دفتر امور چاپ هم جای خرسندی داشت واهمیت موضوع را می رساند، اما سیستم تهویه یاری نکرد که نکرد ، این ابتدای برنامه ریزی دوساله دبیرخانه کنفرانس ملی مدیریت کیفیت در چاپ بود.

خدارا شکر که معاون فرهنگی بعد از سخنرانی رفتند چون تازه اول بی برنامه گی‏ ها بود ، از برگزار نشدن میزگرد تا یک سخنرانی ، از عدم هماهنگی در برگزاری مراسم ناهار و نشستن افراد بشقاب بدست روی پلها تا برنج های خالی بدون خورشت ، از پاسخ های سربالای آقای دبیر تاحاضر نبودن کارت های ورودی ، از عدم استقبال برنامه‏ های بعداز ناهار تا ایرادات فیلمبرداری که نمودش در روز آخر و کلیپ نمایش داده شده بود ، از خواندن پایان نامه دوستان توسط دوست حال و منتقد گذشته تا حضور کمتر از 30نفر در پنل رایگان چاپ و تشکلها که بیش از سه هزار واحد در آن فعالیت می کنند، از سوت های مکرر بلندگو تا نبود فردی برای در اختیار قرار دادن میکروفن از... بگذریم

اما یه جمله قصار هم از جناب دبیر به یادگار داریم که برای شما هم خالی از لطف نیست ، صادقی تئوریسین کنفراس در یکی از پنل های رایگان روز اول گفت : دوستان خودشان تحقیق کنند ببینند کیفیت گران تمام می شود یا نه!!! چه فکر بکری واقعا

نکته دیگر روز اول اعتراض اتحادیه های چاپ استان خراسان رضوی وقم به برگزار کننده بود ، اعتراضی بسیار بجا و وارد ، آقای دبیر مگر در نام کنفرانس کلمه ملی گنجانده نشده ؟ پس چرا از هیچ استانی شرکت کننده وجود ندارد ؟ اصلا شما برای آنها برنامه‏ ای داشتید؟ چرا در این فصل و زمان کنفرانس برگزار کردید؟ آقای دبیر شما که دبیرخانه داشتید و قریب دوسال برنامه ریزی کردید؛ نکردید؟!

با نزدیک به دوسال برنامه ریزی چطور می گویید : مشکلات پیش آمده دست من نیست ؟! شما که دایه دار حضور و آموزش دیدن در خارج از کشور هستید بگویید، آیا در آلمان و امریکا هم اینگونه کنفرانس ملی برپا می کنند ؟ آیا در آنجا هم پس از دوسال برنامه ریزی مشکل صوتی و تهویه هوا و ... بیداد می کند ؟

 

 

در روز دوم کنفرانس و با برگزاری برنامه در دو مجموعه شاهد بودیم که یک مکان از استقبال کم رنج می برد و مکان دیگر از گرمای هوا ، اما نکته دیگر که خود از بی برنامه گی دوستان و دبیرخانه خبر می‏ داد موضوع حضور خبرنگاران بود ، در سرای اهل قلم که تعداد شرکت کننده به کمتر از 20نفر می‏ رسید برای ورود هیچ ممانعتی به عمل نمی آمد ،اما در سالن پژوهشگاه فرهنگ ،هنر و ارتباطات مقرارت آمدوشد به نوعی حکومت نظامی بود و اجازه ورود به مطابقت عنبیه ، اما باز از کارت های ورود به جلسه حداقل خبرنگاران خبرواثری نبودکه نبود و پاسخ صادقی یک جمله : بروید از چاپ گلچین علت را بپرسید!!!

در این دوره از کنفرانس ملی که فعالیت دبیرخانه آن نزدیک به دوسال قدمت داشت شاهد حضور 99درصدی اساتید مرکز علمی کاربردی واحد 5 بودیم ، یادش بخیر برای ماکه تداعی دوره کارشناسی شد تقریبا همان مبانی با تلورانس 5تا 10 درصدی انگار صنعت چاپ آنچنان هم که می گویندبا سرعت پیش نمی رود ؛ خوب خدارا شکر

 

 

روز سوم روز دانشجویان بود، هرچند دانشجویان معترض این پنل از مصاحبه با خبرنگاران منع شدند و شدیدا زیر نظربودند تا مصاحبه نکنند ، اما صنعت چاپی که هزاران دانشجو دارد در سالن دانشگاه هنر کمترین تعداد را بخود دید ، دلم درد می کند. انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودند!!!

ما هم باز باعدم هماهنگی با حراست از ورودمان جلوگیری شد اما پافشاری کردیم و وارد شدیم تا شاهد فاجعه ای باشیم ؛دانشجوی چاپ ،مجید بشیری در بخش پرسش و پاسخ از روسای دانشگاه‏های حاضر ، صادقی دانشجوی دکتری را شماها اطلاق کرد و دکتر ادبیات دان این تلفظ را برنتابید و برافروخت و منت نهاد که : من این کنفرانس را برای شما برگزار کردم ان وقت اینگونه می گویید!!!  آقای فکری هم زحمت کشیدند و فقط قدم رنجه کردند و به سوالات پاسخ ندادند.ممنون استاد که تشریف آوردید

اما نکته سوال برانگیز عدم شرکت مهندس بیژن دوریش در این میز گرد بود ، دوریش که چندی است از برخی از حضار در میزگرد گلایه مند است بطور ناگهانی از حضور در این پنل انصراف دادو نیامد، دبیر محترم هم مدیریت به خرج داد و یادش رفت یکی از اساتید را به میزگرد دعوت کند و آن استاد هم رفت !!! بنازم به این مدیریت ، واقعا اشک در چشمانم حلقه زد بابا تیلور کارت درسته

گرما در سالن‏های دانشگاه هنر و مرکز پژوهشگاه فرهنگ ،هنر و ارتباطات ادامه داشت و صادقی در پاسخ می گفت : مشکلات پیش آمده دست من نیست !!! حال شما پیدا کنید پرتقال فروش را ، ما که گشتیم نبود

در آخرین ساعات این روز در خبری اعجاب انگیز دبیرخانه معزز کنفرانس طی تماسی تلفنی از آماده شدن کارت های خبرنگاری اطلاع دادند اما برای دریافت آن باید به دبیرخانه مراجعه می شد!

 

 

بهترین استقبال در روز چهارم بود ، باز پیش بینی ها اشتباه درآمد ، با توجه به ثبت نام انجام شده و برنامه ریزی های بعمل آمده افراد بیشتری حضور یافتند و برای تعدادی از دوستان صندلی کم آمد و صندلی گذاشته شد ، خیلی هم خوب...

هرچند که فیلم اسپانسر اصلی یک بار هم امتحان نشده بود و کلی گیر کرد اما باز چشممان به جمالش روشن و منور گردید به دستور اسپانسر اصلی کلیه ادوات که بتواند از این فیلم کپی برداری کند خاموش شد تا رازی سربه مهر به حضار نمایش داده شود ، در این روز به دلیل حضور در نشست میز نمایشگاه چاپ و بسته بندی و مجمع جنجالی تعاونی چاپخانه داران تهران تا پایان مراسم همراه کنفرانس کم کیفیت نبودیم.

 

 

روز آخر در کمتر از نیم ساعت به شروع مکان برگزاری پنل‏های مرکز پژوهشگاه فرهنگ ،هنر و ارتباطات به پژوهشکده فرهنگ و هنر معماری تغییر کرد، حرکتی نوین و برق آسا که به گفته مسئولین برای جلوگیری از گرمای سالن این جابجایی صورت گرفت در روز آخر!!! خدا وکیلی چقدررر به فکر حاضرین بودند بابا گلی به جمالت

 

سخنران پنل چاپ و نشر در سرای اهل قلم نیامد سریع به محمد بلالی عزیز زنگ زدند و این پیشکسوت با آن حال بیمار خود را رساند و برای کمتر از 20 نفر که 4نفر خبرنگار بودند 2نفر فیلمبردار صحبت کرد ، در حالیکه در کشور بیش از 10هزار ناشر به ثبت رسیده و اتحادیه ناشران 50صندلی را خریده بود!!!

 

 

برویم سراغ مراسم اختتامیه ، خدایار عزیز که بعد از نقد کوچک ما قهر کرده بود و جوابمان را نمی داد طفلکی آنقدر عجله داشت که وقت نکرده بود یک بار از روی متن بخواند ، چند ایراد کوچک و تپق داشت اما زحمت کشید ، دکتر کاش یک بار متن را می خواندی ، ایرادات دست او نبود اما خیلی زیاد بودند‏ خیلی ،برنامه ریزی هم که ...

اما دوست عزیز شما که خارج رفتید،شما که کنفرانس برپا می کنید و کنفرانس بعدی را خروجی می گیرید ، کجا دیدید که آرم کنفراس ملی مدیریت کیفیت را کج در لوح یادبود نصب کنند؟ کجا دیدید که دبیر کنفرانس لوح هارا بیاورد ؟ کجا دیدید که حامی رسانه ای فقط برای دریافت لوح بیاید در هیچ مراسمی نباشد؟

دوست عزیز امیدوارم صحبت های سرپرست دفتر امور چاپ و رییس شوار سیاست گزاری را در مراسم اختتامیه شنیده باشی که گفت: کنفرانس کیفیت از نظرعلمی خوب بود اما از نظر برگزاری بی کیفیت بود...

اما با توجه به شرکت در این کنفرانس چند سوال به ذهن خطور می کند:

با حضور در یک پنل می توانستید مشاهده کنید که شرکت کنندگان از ابتدا تا انتها یکسان بودند و غالبا کمتر از20یا30نفر و هرچه روبه پایان برنامه می رفتیم بصورت تساعدی کم و کمترمی شدند حال این چند نفر چقدر به مدیریت در کیفیت چاپ درصنعتی با بیش از 5 هزار واحد فعال در بخشهای گوناگون در کشور کمک خواهند کرد؟

آیا با این کنفرانس و این نحوه اجرا گره ای از مشکلات صنعت چاپ باز می شود؟

دوست عزیز بعد از گذشت بیش از دوسال از کنفرانس اول چرا فیلمها آن آماده نشد تا در اختیار حضار قرار گیرد؟

آیا پنل های طراحی شده تلاطم ذهنی یک نفر نیست و روی برگزاری آن بطور کامل و دقیق اندیشیده شده؟

آیا نظارتی به این کنفرانس شد ومی شود؟

آیا با هزینه که برای آین کنفرانس در نظر گرفته شده نمی توان کارهایی به مراتب مهم تر و منسجم تر برای فراصنعت چاپ انجام داد؟

آیا اتحادیه ها صنعت چاپ نمی توانستند با یک پنجم این هزینه بازده ای چند برابری بدست آورند ؟

آیا صلاحیت برگزار کننده در برپایی کنفرانس ملی در نظر گرفته شده بودو شایسته سالاری در این انتخاب نقشی داشته ؟

آیا برگزار کننده اطلاع رسانی مناسبی انجام داده بود و به آن نظارت شده بود؟

آیا بهتر نیست که ماهم به سمت تخصص گرایی نیل کنیم و برای کنفرانس‏های این چنینی از متخصصان آن بهره بجوییم؟

آیا بازهم شاهد این نوع کنفرانس ها با این کیفیت خواهیم بود؟

آیا بهتر نیست که به اهالی صنعت چاپ ایران احترام بگذارید و میدان را برای صاحبان فن و اندیشه خالی نمایید؟

آیا..

تو کجایی سهراب ، آب را گل کردند ، چشم ها را بستند ومبحث کیفیت مطرح کردند ،  تو کجایی سهراب ، که همین نزدیکی پنل چاپ و نشر را دار زدند ، همه جا سایهٔ دیوار زدند ،  ای سهراب کجایی‌ که ببینی ، حالِ دلِ خوش ، مثقالی است ، صحبت از کیفیتش تکراریست ، دلِ خوش سیری چند ؟ اصل مبحث پول است  ، کیفیت مطرح نیست ،  خودشان می گردنند ، خودشان می یابند

صبرکن سهراب .!

قایقت جا دارد ...

پنجشنبه 29 تیر 1391 ساعت 15:24

اشتراک گذاری مطلب در شبکه های اجتماعی

نوشتن دیدگاه