PAPNA.ir ...

کاتال تلگرام

رانت حواله کاغذ دولتی؛ بودن یا نبودن مسئله این است

حواشی بسیاری در ارتباط با توزیع کاغذ دولتی و رانت اطلاعاتی آن در حوالی اتحادیه و تعاونی چاپخانه داران تهران روزهای زیادی است که پرسه میزند، بعنوان اولین رسانه تخصصی صنعت چاپ برآن شدیم فضای موجود را در حد توان اطلاع رسانی نماییم.

 

آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران، در این راستا سراغ حمید غفاری رییس هیات مدیره تعاونی چاپخانه داران تهران و به نوعی پاسخگو ترین مسئول رفتیم تا از روند این رویداد از منظر وی آگاه شویم. غفاری گفته ها ی خود را با یک بیت شروع کرد که توجه را شاید به سمت اتحادیه چاپخانه داران، رییس اتحادیه ایرج استاد علینقی و روند فعالیت ها آن جلب می کند.

چو وا نمی کنی گرهی ، خود گره نشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

بحران اقتصادی که گریبان چاپخانه داران و زیرشاخه های آن را فرا گرفته است، اگرچه بخش عمده ای از آن به دلایل بی تدبیری و سوء مدیریت سازمانهای مسئول اجرایی کشور و تشکیلات دولت است ، ولی عوامل داخلی و سوء مدیریت نهاد صنفی خودمان نیز، قطعاً در این آشفته بازار کسب و کار و رکود وگرفتاری مدیران چاپخانه ها و به تبع آن کارگران این صنف، نه تنها بی تأثیر نبوده بلکه خود،از دلایل جدی اوضاع کنونی است .

کمترین حرکت صنفی ، قطعاً نیازمند طرح و برنامه کوتاه مدت و بلند مدت است، یعنی چیزی که عملاً کوچکترین نشانه ای از آن درقریب چهار سال گذشته در اتحادیه چاپخانه داران تهران به چشم نخورده است و کمترین ارتباط واقعی (نه به صورت فرمایشی و نمایشی) با اعضا برقرار نشده و بخش اطلاع رسانی و سایت فعالی که در سال های گذشته برای اتحادیه به روز رسانی و فعال شده بود وعملاً بخش روابط عمومی و اطلاع رسانی نیز، تعطیل گردیده و به صورت کاملاً نمایشی و رفع تکلیف و از طریق واسطه گری ، اداره و اطلاع رسانی می شود؛ که اولین صدمه چنین روش مدیریتی ، همانا گردن نگرفتن اطلاعات بوده و در حقیقت اعلام بی خبری از سوی مسئولین اتحادیه و شخص ریاست آن به رویدادی معمولی تبدیل گردیده است و بیشترین بهره را از شیوه های اطلاع رسانی فعلی کانال تلگرامی اتحادیه ،خانواده محترم و بازماندگان مرحومین صنف چاپ تاکنون برده اند!!!

واما در خصوص بحران کاغذ، کمیته وزارتی کاغذ ، و سلاطین کاغذ و مصائب کاغذ ... اولین ایراد به این بخش ، عدم اعتراض به تفکیک مسأله کاغذ از مقواست که ظاهراً چاپخانه را با دفاتر فنی کپی اشتباه گرفته و اصلاً مقوا را از تیررس خارج نموده اند درحالی بخش عمده ای از تولیدات چاپخانه ها هماناتوسط کاغذ گلاسه و انواع مقوا است.

نمی دانم این چه روش و طریق غلطی است که دائماً بایستی دیگران در مورد امور تخصصی کسب و کار چاپخانه داران نظر داده و تصمیم گیری های بی منطق و یک طرفه صورت بدهند و اتحادیه چاپخانه داران تهران نیز مطابق رویه معمول، به صورت انفعالی هیچ عکس العمل منتهی به نتیجه مثبتی از خود بروز ندهد.

پس از بحران ارزی در سال 97 و بگیر و ببندی که بعد از تقسیم چند ده میلیون دلاری ارز دولتی توسط وزارت صمت ( بازرگانی ) و به کمک سایر نهادهای دولتی صورت پذیرفت و صوری بودن بسیاری از آنهامکرراً در صدا و سیما و مطبوعات اعلام گردیده و انواع کمیته ها به جهت شناسایی و شکار!!! محموله های کاغذ وارداتی با ارز دولتی ، تشکیل گردید و انبارهای مملو از هزاران تن کاغذ به نمایش گذاشته شد ، متأسفانه هیچگونه خروجی مثبتی در بازار کاغذ نگذاشته و روز به روز شاهد بالا رفتن قیمت کاغذ و مقوا بودیم .

به لحاظ کنترل اوضاع کاغذ در وزارت ارشاد کمیته کاغذ با حضور نمایندگان وزیر ارشاد تعاونی واتحادیه ناشران ،مطبوعات و اتحادیه و انجمن وارد کنندگان کاغذ تشکیل گردید و طبعاً می بایستی از نماینده صنف چاپ تهران با دارا بودن بالاترین درصد تولید کنندگان این صنعت و چاپخانه داران، نیز به عنوان یکی از اصلی ترین محورهای مصرف کنندگان کاغذ و مقوا ، مستقیماً دعوت به عمل می آمد و از آنجا که آقای شجاع به عنوان نماینده شهرستانها در کمیته حضور می یافتند، عملاً حضور رسمی و ضروری نماینده صنفی ما در تهران مغفول ماند که ماند و حتی با درخواست رسمی وزارت ارشاد از اتحادیه چاپخانه داران تهران ، بنا بر روایت صریح و گزارش کامل آقای مظاهری (مدیر عامل شرکت تعاونی) و نایب رئیس اتحادیه چاپخانه داران و جلساتی که برگزار گردید ، متأسفانه و متأسفانه اتحادیه از معرفی کتبی نماینده صنف چاپ خودداری نموده و اظهار اینکه به صورت شفاهی صرفاً پیشنهاد داده بودیم آنهم در چنین امر خطیر و مهمی ، برای هیچ یک از چاپخانه داران قابل استماع و پذیرش نیست.

اساساً ظرفیت قانونی اتحادیه و اختیارات ریاست آن در چنین امر حیاتی که ارتباط مستقیم با بیکاری و ورشکستگی چاپخانه ها دارد، اگر در این مقطع قاطعانه استفاده نگردد، پس دیگر به چکار می آید؟! و متأسفانه به دنبال همان خلأ عدم ارتباط بدنه صنف با عملکرد مسئولین اتحادیه و عدم مطالبه و درخواست جدی همکاران ، همان به روزمان آورده است که میبینیم.

این مطلب را چندین نوبت در کانال شرکت تعاونی و نیز مصاحبه با خبرنگاران ، اعلام نمودم که با تأسف فراوان به دلایل گروه گرایی برخی همکاران ، تاکنون مسکوت ماند، اما در خصوص توزیع کاغذ شرکت چده کالا مربوط به آقای صلح چی و نیز کاغذ مربوط به شرکت آقای یونچی نیز ناگزیر به برخی توضیحات ضروری می باشم.

قریب چندماه قبل و به دنبال اجباری که برای توزیع بخشی از کاغذ توسط واردکنندگان کاغذ مطرح بود، جناب آقای ایرج استاد علینقی ریاست محترم اتحادیه ، اطلاعیه ای در کانال تلگرامی اتحادیه مبنی بر محوریت اتحادیه در توزیع بخشی از کاغذ به نرخ دولتی ( آقای یونچی ) صادر نمودند که مجرای آن نیز در پی چندین جلسه آقای یونچی با مدیرعامل شرکت تعاونی ، قرار بود توسط شرکت تعاونی صورت پذیرد که چند جلسه ، شرکت مزبور با تعاونی صحبت نموده و نامه نگاری هم گردید ولی به فراموشی سپرده شد.

اینجانب در روز چهارشنبه 26/9/97 که به طور اتفاقی به اتحادیه رفته بودم درحضور آقایان ایرج استادعلینقی ، مسعود فرشی فرید و امیر شهلایی در حال گفتگو ، مورد سؤال آقای علینقی قرار گرفتم که شما حواله کاغذ گرفته اید یا خیر ؟ البته که من اظهار بی اطلاعی کردم و اساساً گمانم بر این بود که موضوع کاغذی که چندماه است که صحبت آن بوده و مربوط به آقای یونجی است ، مدنظر ایشان است ( در صورتیکه منظور نظر ایشان کاغذ آقای صلح چی بود) و با سؤال بنده که سرنوشت آن صدها تن کاغذی که شما با محوریت اتحادیه اطلاعیه داده بودید چه شد؟( و حتی آقای شهلایی اطلاعیه اتحادیه را از کانال تلگرامی اتحادیه پیدا نمودند که تأکید برمحوریت اتحادیه در آن خصوص بود)

ایشان اظهار نمودند که به دلیل عدم هماهنگی کلاً موضوع منتفی است و در آخرین جلسه ای که در حضور ریاست اتحادیه چاپخانه داران ، آقای ایرج استاد علینقی ، ریاست اتحادیه صحاف ،آقای جلیل غفاری رهبر و ریاست اتحادیه لیتوگرافان ، آقای ابوالحسنی وریاست اتحادیه صادرکنندگان ،آقای عابدین و آقای یونچی صورت پذیرفت ، و قرار شد که بخشی از این کاغذ توسط اتحادیه ها توزیع گردد، ایشان ( آقای عابدین ) اعلام نمودند که در تفاهم نامه نهایی نامی از اتحادیه صادر کنندگان صنعت چاپ برده نشده و باید بعنوان مسئول اتحادیه پاسخگوی اعضا باشد و ایشان نهایتاً از امضا توافق نامه خودداری نمودند.

آقای یونچی نیز با درخواست غیر معقول و نادرست تحویل کمتر کاغذ از مجموع 6 هزار تنی که قرار بود در کل توزیع گردد، عملاًاز تحویل آن و انعقاد قرارداد خودداری نمودند.

از آنجا که شرکت چده کالا از مدتها قبل که بنده تاکنون از آن بی اطلاع هستم و فقط یک اشاره ای از آقای ایرج استاد علینقی در همان ملاقات تاریخ 26/9/97 شنیده بودم اقدام به توزیع کاغذ به شهرستانها و تهران نموده بود، در تاریخ 30/10/97با مراجعه حضوری به شرکت فوق و دریافت حواله 2 پالت کاغذ 70 گرمی پس از تحویل چک بانکی که در بعدازظهر همان یکشنبه 30/10/97 از بانک محل شرکت چده کالا گرفته بودم به نرخ هرکیلو 5100 تومان حواله را دریافت نمودم.

عصر همان روز به اطلاع مدیرعامل شرکت تعاونی رساندم که اگر بتوان با صحبتی که با مسئول شرکت چده کالا بنمایند با توجه به اینکه پروسه صدور حواله و محاسبه مبلغ و اخذ چک بانکی و ... هزینه و زمان بر برای چده کالا است و از طرفی شایسته نیست که برای دو پالت کاغذ مدیران چاپخانه را به آنجا فرستاده وبرای شئونات همکاران چندان مناسب نیست چنانچه توافق شد ، حواله را به صورت عمده با هر سازوکاری که لازم است ، در اختیار تعاونی قرارداده و مراجعه و انجام عملیات اجرایی برابر لیست تحویلی به شرکت چده کالا در همین شرکت خودمان صورت پذیرد.

عملاً توان اجرایی این مسأله نیز چنانچه به اثبات رسید عملاً وزارت ارشاد متقاعد و مجاب گردد که بخش توزیع را از ابتدا توسط مصرف کنندگان واقعی که چاپخانه داران هستند ( ولو عضو تعاونی نباشند ) انجام دهد و یکی از مهمترین دلایل این اقدام شکسته شدن روند صعودی قیمت بازار آزاد کاغذ خواهد بود.

به دنبال آن جناب مظاهری بلافاصله روز دوشنبه 1/11/97 به شرکت چده کالا مراجعه حضوری نموده و ضمن گفتگو با آقای صلح چی ، توفیقی نسبت به توزیع یکجای حواله توسط تعاونی به دست نمی آورند وبا دلایل مربوط به خود شرکت چده کالا ، فقط توافق شد که همکاران درخواست خودرا به تعاونی آورده و پس از مهرکردن ، با اعلام حضور مدیر چاپخانه در شرکت چده کالا ، اصل این درخواست را به همراه خود به شرکت چده کالا ببرند .

یعنی عملاً اتفاقی بیش از آنچه تعاونی حضوری کمرنگ در این چرخه داشته باشد ، حاصل نگردید و اساساً ورود تعاونی به این توزیع به هیچ وجه جنبه رسمی و تکلیفی برای فروشنده کاغذ نه از حیث تعداد پالت و قیمت و زمان تحویل به وجود نمی آورد و بیشتر مقدمه ای بود برای حضور در کانال توزیع از سوی وزارت ارشاد که بتوان بروی توانایی تعاونی جایگاه قانونی تعریف نمود که البته همانگونه که انتظار میرفت به شرح جزئیاتی که آقای مظاهری تشریح نمودند به لطف کارشکنی دوستان ، ناکام ماند و پس از یکی دو روز از مهر کردن درخواستها در اتحادیه خودداری نمودند.

اما آنچه از برخی دوستان انتظار نمیرفت اینکه پیش از هرگونه سؤال و جواب نمودن و ایجاد جو ملتهب و تهمت و افترایی که به وجود آمد ، در مورخ چهارشنبه 3/11/97 در کانال تلگرامی  مانیتور وگروه تلگرامی ائتلاف به دنبال درج مطلبی در گروه مانیتور از آقای مهدی رمضانی متنی درج گردید مبتنی بر دریافت 6 پالت کاغذ توسط هیأت مدیره شرکت تعاونی !!! و اینجانب علی رغم اینکه در تهران نبودم ، تصویر حواله 2 پالتی خودرا در پیامی خصوصی برای آقای عقیلی ارسال نمودم و تلویحا" نسبت به خبر فوق ابراز تعجب نمودم ، آقای عقیلی هم مرقوم فرمودند که خبر از گروه ائتلاف برداشته شده و شما تصویر حواله را در گروه بگذارید که البته چون نمیخواستم باعث دلخوری جناب آقای رمضانی به دلیل کذب این خبر جعلی ، با رؤیت تصویر حواله اینجانب گردد ، خودداری نموده و همان حواله را که در بانک (صرفا" به عنوان ) مدارک شخصی خودم عکس برداری نموده بودم ، برای خصوصی آقای سعید کلاری نیز ارسال نمودم که ایشان حدود ساعت 10 شب قریب به یک ساعت تلفنی با بنده صحبت نمودند که شما در گروه بگذارید و مجددا" بنده امتناع نموده و متذکر شدم حفظ حرمت و آبروی افراد ، برای همه لازم الاجراست و نبایستی اخلاقیات قربانی منافع گروهی یا تبلیغات انتخاباتی گردد و بر اساس قاعده البینه علی المدعی؛ احراز صحت مطالب مندرج از جناب شما بایستی باشد نه بنده وگرنه بایستی هرروز ببینیم چه کسی چه مطلب بدون اساس و کذبی مطرح کند و ما دنبال رفع آن باشیم و از منظر قانون این مطلب تشویش اذهان عمومی و تهمت و افترا بوده و از نظر شرع نیز ، قابل دفاع نیست ودینی به گردن شما بابت هرکسی که این را میخواند خواهد بود.

چه بسا تکذیب و دلیل بنده به رویت همه افرادی که مطلب شما را خوانده اند ، نرسید و به هر حال این کار شما بیشتر جنبه نمایشی دارد تا احراز حقیقت ودلسوزی برای صنف وآقای عقیلی متن حواله را در گروه گذاشتند (اگر چه بعدا حذف نمودند!!) و درخواست تاریخ آن را نمودند و به دلیل اینکه در عکس ، گوشه حواله و تاریخ آن خوانا نبود، متن چک بانکی به تاریخ 30/10/97 را که علی القاعده پس از تحویل چک بایستی حواله را دریافت نمود در اختیار داشتم ولی به دلیل عدم حسن نیت برخورد با این مسأله ، تا امروز آن را منتشر ننمودم.

این بساطی که باعث ذوق زدگی برخی گردید متأسفانه به بیراهه بود و در این بین توقع و تصور والاتری از بعضی دوستان می رفت که اینچنین بی گدار بر امری مجهول نتازند ولااقل بایک تلفن و کمی تأمل و استدلال در می یافتند که اولاً حوزه مسئولیت شرکت تعاونی نسبت به کالایی است که خریده و وارد نموده و یا به نحوی مستقیماً مربوط به آن بوده باشد ، و کاغذی که صفر تا صد خرید و فروش و مقدار گیرنده و فروشنده خارج از حوزه و تصرف تعاونی است ، چگونه باید پاسخگوی سؤالاتی بود که از اساس باطل و غیر مسموع بوده است.

از برادر عزیزمان جناب آقای داریوش دهقانپور انتظارنمی رفت بدون تحقیق و محکمه حکم به خیانت تعاونی داده به شواهد امری استناد نموده اند ، بدون اینکه از آن شواهد ، نشانی و سندی ارائه نمایند که فرضاً بنده به عنوان هیأت مدیره 6 پالت کاغذ گرفته ام و صدایش را هم در نیاورده ام !!!

لااقل یک مورد اعلام می فرمودند مستند ایشان چه بوده است؟ حداقل تصویر حواله دو پالتی بنده که می توانست مورد تأمل چنین اظهاراتی گردد را تکذیب می کردند !!! همینطور از جناب آقای سعید کلاری و جناب عقیلی که پیش از همه در جریان امر قرار گرفته اند و متن حواله را هم رؤیت نمودند و در امر و تکلیف به رؤیت اسناد شخصی و حواله کلیه نفرات دریافت کننده کاغذ سوبسیدی می نمایند آن هم در امری که یک برگ سند و رسید از طرف شرکت چده کالا نه در اختیار تعاونی یا حتی اتحادیه قرار گرفته و یا بنا بوده قرار گیرد !!!

یا جناب حمید جواهری که اعلام نموده اید بنده 6 پالت کاغذ گرفته ام و یا اینکه بدون اجازه تعاونی به کسی کاغذ نمی دادند!!! و درخواست شکایت خیانت در امانت !! می نمایند.

یعنی ولو به فرض اگر اینکه محموله کاغذ مایملک شخصی ایشان بود وبرای توزیع ، تحویل آقای صلح چی داده بودند ، علی القاعده بایستی از صاحب ید و کسی که خرید و فروش و نگهداری جنس در اختیار اوست پس از ادعای مالکیت خودشان و اثبات امانی بودن آن ، اقدام به شکایت خیانت در امانت نمایند و حقیقتاً نقش شرکت تعاونی در این منظومه شمسی تحویل کاغذ کجاست ؟؟؟

همکاران عزیز!! جناب آقای سعید کلاری آیا الان شما کشف رانت نموده اید ؟!!! یا جناب عقیلی جنابعالی که قبل از همه از عضو هیأت مدیره همین شرکت تعاونی در جریان حواله قرار داشتید و روز 1/11/97 هم درگروه مانیتور اعلام نمودم که همین امروز از شرکت چده کالا قرار گذاشتند تعاونی ، معرفی نامه هارا ( نه حواله ها ، فقط معرفی نامه ها) در تعاونی و اتحادیه تنها مهر شود ، اسم این جنجال را «به دنبال لو رفتن توزیع کاغذ توسط تعاونی »می شمارید، و متهم به دروغ گویی می نمایید؟ برخلاف آنچه عنوان نموده اید ، شما از من درخواست تصویر حواله ننمودید بلکه من ابتدا به ساکن خودم برای شما ارسال نمودم و شما حتی همین الان هم اعلام داشته اید که من یک پالت کاغذ گرفته ام و متن حواله را رؤیت نمی نمایید که تعداد حواله بنده 2 پالت است! و تاریخ آن هم برابر چک بانکی صادره 30/10/97 بوده که در شرکت تعاونی با مراجعه هریک از دوستان ، تقدیم می نمایم و نه اینکه به صورت دستوری و از سر اجبار و ایجاد جو و تشویش ذهن درگیر همکاران گرامی ، این کار را بکنم.

مگر ما از شما تا بحال پرسیده ایم چه خریده اید و چه فروخته اید و ممر درآمد ماهیانه خود را از کجا تأمین میکنید و همه را در گروه بایستی بگذارید ؟! واقعاً باعث تعجب است که چطور جنابعالی تحت تأثیر جو برخی کاسبان التهاب صنفی قرار گرفتید و اجازه دادید عده ای برای کسب وجهه و موقعیت های از دست داده ، جنابعالی و گروه مانیتور را مورد سوء استفاده ایجاد اختلاف و عقده گشایی قرار دهند و ارسال کپی حواله به شما دوست عزیز هم برای جلوگیری از ایجاد دین و دوری از مواضع تهمت بود و اگر علاقمندی به جنابعالی در کار نبود ، مرا میشناسید که اینکار را به لحاظ منافع صنفی خود ، هرگز انجام نمی دادم . در خاتمه ضمن عذرخواهی از تمامی همکارانی که خواسته و ناخواسته ذکرنامی از آنان گردید و به لحاظ اصراری که بر شفاف سازی داشتند ، ناچار به نوشتن این مطالب گردیدم ، پوزش خواسته و امیدوارم ، در جهت همبستگی علیه مافیایی که به هر طریق مایل به اتحادآحاد مختلف صنف صنعت چاپ نبوده و حیات خودرا در تفرقه چاپخانه داران و مسئولین آن میبینند ، متفقاً و برادرانه اقدام یکپارچه ای صورت پذیرد و شاهد سربلندی مجدد این صنف گرانقدر باشیم .

با تقدیم احترام حمید غفاری

اشتراک گذاری مطلب در شبکه های اجتماعی

نوشتن دیدگاه