نرخ چهرهها چند؟ سنت نیکویی که نیکو نماند
داستان ناخوشایند و طنزگونه صد چهره پنج میلیون پانصد هزار تومانی همانگونه که انتظار می رفت پایانی عجیب، طنز و کاملا شیبه شروعش بی نظم و بی منطق داشت. حال کمتر کسی در باره شفافیت مالی این موضوع سوال میکند و شبه رسانه های مجیزگو بجای پرسشگری بدنبال آگهی و درآمد خود می گردند!
آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران، در ادامه یادداشت علی خوشنام از معدود خبرنگاران در جستجوی حقیقت صنعت چاپ را مطالعه می فرمایید:
بسیار خوشحالم از اینکه در کشوری به دنیا آمدهام که احترام به بزرگترها، سنتی پسندیده و نیکو برشمرده میشود و تجلیل از بزرگان و دلجویی از پیشکسوتان، جزیی جداناپذیر از فرهنگ مردمان این سرزمین است.
در صنعت چاپ هم به سبب این فرهنگ نیکو، از دیرباز بزرگان و پیشکسوتان به انحاء مختلف و به میزان بضاعت بانیان، تجلیل میشوند؛ از جشن ملی صنعت چاپ گرفته تا مناسبتهای مختلف که بهانههایی برای این امر نیکو فراهم میآورند.
تجلیل از پیشکسوتان صنعت چاپ فینفسه شایسته مدح و مجد فراوان است و لایق تقدیر. هر چند ارزش واقعی کار در نحوه انجام آن نهفته است: دو سال پیش پروژهای از سوی پیشکسوتان فعال صنعت چاپ کلید خورد که در شناسنامه آن اهداف متعالی حول سپاسگزاری از زحمات زحمتکشان سالهای دور و نزدیکِ این صنعت به چشم میخورد. روند تجلیل از این عزیزان در پروژهای موسوم به صد فیلم صد چهره طی دو سال اخیر کانون توجه اهالی صنعت چاپ قرار گرفت و بر جانبداری از آن اهتمام ورزیده شد. این پروژه تصویری در قالب ساخت ویدیوهایی در معرفی زندگی و فعالیتهای حرفهای نام آوران صنعت چاپ، اگر چه در ابتدا با استقبال بخش قابل ملاحظه ای از بدنه صنعت چاپ و رسانههای تخصصی این صنعت مواجه شد اما راهبرد اخذ بودجه لازم برای تدارک ملزومات پروژه و روند غیرشفاف در تامین نقدینگی مورد نیاز، رفته رفته انتقادهایی را از سوی برخی منتقدان به نحوه اجرای پروژه وارد ساخت. انتقادهایی که با تداوم روند پرسشبرانگیزِ دریافت مبلغ ۵۵ میلیون ریال از هر فرد به عنوان شرطی اگر چه در ظاهر غیراجباری ولی عملا ضروری برای ورود به لیست صد نفره مزبور و تهیه فیلم از زندگینامه آنها، شدت یافته تا جایی که برخی از همراهان و طرفداران پروژه را از ادامه همراهی با بانیان و مجریان باز داشت.
برخی از چهرهها اگر چه مبلغ مذکور را پرداختهاند اما با ماهیت ماجرا کمی زاویه دارند؛ بدین صورت که اگر قرار است با شرط پرداخت چند میلیون چهره ماندگار شویم همان بهتر که نباشیم. این چه بزرگی و ماندگاری است که با پرداخت پول رقم زده شود.
البته اخذ بودجه بهعنوان اسپانسر یا کمک مالی از جانب فعالان صنعت چاپ بدون احتساب قرارگیری آنها در لیست مطرح شده، مانع اخلاقی و قانونی ندارد و به نظر می رسد بهجای عنوان کردن شرط پنج و نیم میلیونی، بهتر بود روی اسپانسر تمرکز کنند؛ هر چند در میانههای مسیر با تغییر مدیریت پروژه وجود برخی تاجران معلوم الحال به عنوان اسپانسر اعتراض منتقدان را به همراه داشت. چونانکه این انتقادها با تغییر مدیریت این پروژه و بهرهبرداریهای تبلیغاتی از آن تشدید یافت.
سررشته ماجرا کجاست؟
مصادره جامعالاطراف ظرفیتهای تبلیغاتی یک اتحادیه صنفی در جهت منویات شخصی و گروهی و استفاده حداکثری از ابعاد مختلف مدیریتی در این تشکلها به عنوان بستری تبلیغاتی برای خودنمایی مفرط و حذف مخالفان، اگرچه در هیچ مخیلهای زیبنده نیست اما ورود به گستره پیشکسوتان و مصادره نیتهای پاکِ شخصیتهای دوست داشتنی، به هیچ عنوان پذیرفتی نیست. وجود یا نبود چنین روندی در پروژه صد چهره صد فیلم و ارزیابی شیطنتهای مادی و معنوی در تولیگری جدید این پروژه را به وجدانهای بیدار میسپاریم و نیک میدانیم چه حرف و حدیثهای بیشماری پیرو این قضیه وجود دارد.
به هر روی خوشخیالی است اگر بهبهچهچههای اطرافیان سودجو را حمل بر محبوبیت خود بدانیم و فکر کنیم با تبلیغات پوپولیستی و امتیاز دادنهای گزینشی پیرامون حلقه محدود یاران، دلِ زخم خورده چاپخانهدارانی را که هنوز درگیر دشواریهای مالیاتی هستند ، به دست می آوریم.
برخی گر این زمینه سکوت کرده اند اما این سکوت به معنای پذیرش روند در پیش گرفته نیست. این سکوت از روی احترام به برخی بزرگان است که با نیت خیر وارد ماجرا شده اند. به واقع صرف احترام به این عزیزان است که زبان منتقدان را در محدوده سکوت و انتظار نگاه داشته است. اما آیا این سکوت تا ابد ادامه خواهد داشت؟ پاسخ روشن است!